يك دوست خوب چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟
يك دوست خوب چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟
منبع:www.noic.org
ايمان و پارسايي از ويژگي هاي مهم يك دوست است ؛ زيرا انسان موحدي كه دين را با جان و وجود پذيرفته و به وجود بهشت و جهنم اعتقاد دارد و از زوال دنيا و بقاي جهان آخرت نيز آگاه است ، به خوبي مي داند تنها از راه عبوديت و بندگي است كه مي تواند سعادت دو جهان را كسب نمايد.
1- ايمان و پارسايي
ايمان و پارسايي از ويژگي هاي مهم يك دوست است ؛ زيرا انسان موحدي كه دين را با جان و وجود پذيرفته و به وجود بهشت و جهنم اعتقاد دارد و از زوال دنيا و بقاي جهان آخرت نيز آگاه است ، به خوبي مي داند تنها از راه عبوديت و بندگي است كه مي تواند سعادت دو جهان را كسب نمايد.
قرآن شريف در اين رابطه آيات گوناگوني دارد كه در ضمن آنها ، مردم و مؤمنان را از برقرار كردن پيوند دوستي و مودت با كافران و مشركان و منافقان بر حذر مي دارد.
لا يَتَّخِذِ المُومِنُونَ الكافِرينَ أَولِياءَ مِن دُونِ المُومِنينَ وَ مَن يَفعَل ذلِكَ فَلَيسَ مِنَ اللهِ في شَيءٍ اِلا أَن تَتَّقُوا مِنهُم تُقيةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفسَهُ وَ اِلَي اللهِ المَصير. ( سوره آل عمران ، آيه 28 )
افراد با ايمان نبايد به جاي مؤمنان ، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند هيچ رابطه اي با خدا ندارد.
در واقع قرآن در اينجا يك درس مهم سياسي اجتماعي به مسلمانان مي دهد و آن اين است كه هرگز بيگانگان را به عنوان دوست و حامي خود نپذيريد. تاريخچه استعمار گوياي آن است كه ظالمان استعمارگر هميشه در لباس دوستي و دلسوزي و اظهار محبت ظاهر شده و درنهايت بر آن جامعه تاخته و هر چه بوده به يغما برده اند.
راه تشخيص ايمان واقعي در افراد خيلي دشوار نيست. اثر ايمان در گفتار و كردار و رفتار هر مؤمني نمودار است. صدق ، امانتداري ، وفاي به عهد، حسن خُـلق، تقيد به واجبات ، پرهيز از محرمات ، همگي از شاخصه هاي ايمان است كه مي توان با آزمودن ديگران پي به وجود اين صفات در ايشان برد.
عن ابي عبدالله عليه السلام :
اِنَّ اللهَ وَضَعَ الايمانَ عَلي سَبعَةِ أَسهُم عَلَي البِرِّ وَ الصِّدقِ وَ اليَقينِ وَ الِّرضا وَ الوَفاءِ وَ العِلمِ وَ الحِلمِ ثُمَّ قَسَّمَ ذلِكَ بَينَ الناس .
همانا خداوند ايمان را بر هفت سهم نهاده است: نيكي ، راستي ، يقين ، رضا، وفا، علم و حلم ، سپس آن را بين مردم قسمت كرده است.
قال علي عليه السلام :
عَلامَةُ الايمانِ أَن تُوثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَي الكِذبِ حَيثُ يَنفَعُكُ وَ أَلا يَكُونَ في حَديثِكَ فَضلٌ عَن عِلمِكَ وَ أَن تَتَّقِي اللهَ في حَديثِ غَيرِك .
نشانه ايمان آن است كه راستگويي را در جايي كه به زيان توست بر دروغ در جايي كه به نفع توست مقدم داري و در سخنت چيزي زياده از عملت نباشد و در هنگام سخن گفتن درباره ديگران تقوا را پيشه خود كني .
بنابراين ايمان نشانه هايي دارد كه در افراد بروز مي كند و با شناخت آن علامت ها مي توان دريافت كه ايمان شخص مورد نظر تا چه اندازه است.
2- عقل
عقل نيرويي است كه انسان به وسيله آن ، حقايق عالم را درك مي كند.
از آنجا كه عقل ، مشعل فروزان زندگي است و بهروزي و سعادت آدمي در سايه تدبير و انديشه است، دين مبين اسلام يكي از شرايط رفاقت و دوستي را مسئله عقل و خرد دانسته و تأكيد نموده كه با صاحبان عقل و انديشمندان با وفا همنشيني و معاشرت و دوستي داشته باشيد.
امام رضا (ع) مي فرمايد:
عَلَيكَ أَن تَصحَبَ ذَا العَقلِ فَاِن لَم تَمجِد بِكَرَمِهِ اِنتَفِع بِعَقلِهِ .
سعي كن با انسان عاقل دوستي نمايي تا اگر از كرم و بخشش آن نتواني استفاده كني ، از عقلش بهره ببري .
امام علي (ع) نيز مي فرمايد:
صُحبَةُ الوَلِيِّ اللَّبيبِ حَياةُ الرُّوح .
همنشيني با دوست دانا سبب زنده بودن روح است.
اما رفيق ناشايست و دوست جاهل همچون زهري است كه وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار مي رساند. در روايات اسلامي به شدت از دوستي با رفقاي جاهل و بي خرد نهي شده است.
از امام صادق (ع) روايت شده است كه :
مَن لَم يَجتَنِب مُصاحَبَةَ الاَحمَقِ يُوشِكُ أَن يَتَخَلََّقَ بِأَخلاقِه .
كسي كه از رفاقت و همنشيني با احمق پرهيز نكند، تحت تأثير كارهاي احمقانه وي واقع مي شود و زود به اخلاق ناپسندش متخلق مي گردد.
3- حريص نبودن به دنيا
برخي به اشتباه چنين پنداشته اند كه دنيا به كلي ناپسند و مذموم است. اما نخست بايد ديد منظور از دنيا چيست و چه بخشي از آن پسنديده و كدام قسمت آن مذموم است؟ و چرا؟
حقيقت امر اين است كه اگر منظور از دنيا ، اين جهان مادي و به اصطلاح همين سراي طبيعت است؛ به تأكيد بايد گفت دنيا به خودي خود نه تنها بد نيست بلكه به فرموده پيامبر گرامي اسلام مزرعه آخرت است. دنيا بستر خوبي براي تحصيل كمال و رسيدن انسان به مقامات بلند انسانيت است.
اما آنچه در مذمت دنيا آمده ، در واقع درباره دنيايي است بي هدف و بي نتيجه ، و يا دنيايي كه خودش هدف آدمي قرار گيرد .
لاخَيرَ في دُنيا لا تَدَبُّرَ فيها .
دنيايي كه در آن فكر و انديشه نباشد و هدف والايي از آن تعقيب نشود ، خيري در آن نيست.
قرآن كريم مي فرمايد:
وَ مَا الحَيوةُ الدُّنيا اِلاّ مَتاعُ الغُروُر ( سوره آل عمران ، آيه 185 )
مفهوم اين سخن قرآني اين است كه دنيا وسيله و ابزاري براي فريب كاري خود و ديگران است. از طرفي از آنجا كه دوستي هاي شايسته به دنيا محدود نمي شود و ارزش و نتيجه نهايي دوستي برا ي مؤمنان در آخرت گرفته مي شود لذا برادران مؤمن بايد دوستاني را براي خود انتخاب كنند كه حريص به دنيا نباشند.
روشن است كساني كه حريص به دنيا باشند و بالاترين آرزوي شان رسيدن به امور دنيوي باشد بالاخره در جايي كه ادامه دوستي با منافع دنيوي آنها منافات داشته باشد از دوستي دست برداشته و ما را رها مي كنند. اينان در طلب دنيا حد و مرزي نمي شناسند؛ همان گونه كه در حديث شريف آمده است:
مَنهُومانِ لا يَشبَعانِ طالِبُ عِلمٍ وََ طالِبُ دُنيا .
دو كس سيري ندارند: طالب علم ، و طالب دنيا.
بي اعتنايي به دنيا
توجه به دنيا چه در قالب كسب مقامات و مراتب و درجات عاليه ي دنيا و چه در شكل ثروت اندوزي و رفاه طلبي و دوستي زر و زيور بستگي به مراتب ايمان هر شخصي دارد. يعني به هر انداره كه انسان از ايمان بالاتري برخوردار باشد نسبت به جاه و مقام دنيا و زراندوزي بي اعتناتر و دنيا در چشم او حقيرتر خواهد بود و تنها در حد وظيفه و انجام مسئوليت به آن مي پردازد.
انسان مؤمن گرچه از نعمت هاي خدادادي و مواهب الهي كه از راه حلال به دست آمده باشد در حد ضرورت بهره برداري مي كند و شكر آنها را نيز با استفاده درست از آنها به جا مي آورد اما همواره در نظر او، ماوراء طبيعت و كسب معارف ديني و خودشناسي بزرگتر و ارزشمندتر از آن است كه زخارف ( چيزهاي بي ارزش ) دنيا توجه وي را از آن منحرف و به سوي خود جلب كند.
4 - اعتدال و ميانه روي
آيا هرگز به اين نكته فكر كرده ايد كه چرا ميانه روي در زندگي ما كمتر به چشم مي خورد؟ متأسفانه بايد گفت كه در قشر وسيعي از جامعه، خصوصاً در ميان جوانان معمولاً احساسات و عواطف تعيين كننده ترين عامل در شكل گيري نحوه رفتار فرد هستند. بر همين اساس آنان در بسياري از مسائل اجتماعي و از جمله در دوست يابي دستخوش احساسات شده و عواطف ، حاكم بر عقل آنان مي گردد؛ در نتيجه از مرز اعتدال و ميانه روي خارج شده و در دوستي دچار تفريط و افراط مي شوند. اسلام توصيه مي كند كه در دوستي و رفاقت با ديگران نه آن چنان باشيم كه همچون بيگانگان با يكديگر رفتار كنيم و خود را نسبت به آداب و حقوق دوستي بي اعتنا نشان دهيم و نه آن چنان كه تمام اسرار زندگي خود و خانواده خود را براي آنان نمايان كنيم بلكه مي بايد در دوستي ها از روش افراط و تفريط بپرهيزيم؛ چنان كه پيامبر اسلام فرمود:
أَحبـِب حَبيبَكَ هَوناً ما عَسي أَن يَكُونَ بَغيضُكَ يَوماً ما وَ أَبغِض بَغيضَكَ هَوناً ما عَسي أَن يَكُونَ حَبيبَكَ يَوماً ما. دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار چرا كه ممكن است روزي دشمنت شود و نيز دشمنت را در همين حد دشمن بدار زيرا ممكن است روزي دوستت شود.
و اميرمؤمنان (ع) هم چنين فرمود: اگر خواستي پيوند برادري و رفاقت را ببري جاي دوستي برايش باقي گذار كه اگر روزي خواستي بازگردد و بار ديگر با تو دوست شود، بتواند چنين كند.
بنابراين انسان خردمند در عين حال كه با دوستان در كمال دوستي و گرمي و مهرباني است و آنان را همچون برادر خود دانسته و نسبت به تمامي حقوق و آداب دوستي پاي بند است اما هرگز از مرز اعتدال خارج نمي شود و مسائل دروني ، شخصي و خانوادگي اسرار زندگي خود را نگه مي دارد؛ و به قول " سعدي " "رازي كه نهان خواهي ، با كس در ميان منه گر چه دوست مخلص باشد، كه آن دوست را نيز دوستان مخلص باشد".
5- آيينه بودن
يكي از ويژگي هاي دوستان با وفا و صميمي آن است كه در سلوك و معاشرت با يكديگر آن چنان از نظر روحي به يكديگر نزديك هستند كه حتي كمترين و ظريف ترين نكات مثبت و منفي وجود هر يك ، از ديد طرف مقابل پنهان نمي ماند و در يك كلام همچون آيينه اي براي دوست خود مي باشد. چه زيبا فرمود پيامبر خدا كه :
أَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن مؤمن آيينه برادر مؤمنش مي باشد.
دوست واقعي ، صفات پسنديده دوست خود را به ديده قبول مي نگرد و او را نسبت به آنها كاملاً تشويق مي كند و با تدبير خود او را يار و مددكار است
1- ايمان و پارسايي
ايمان و پارسايي از ويژگي هاي مهم يك دوست است ؛ زيرا انسان موحدي كه دين را با جان و وجود پذيرفته و به وجود بهشت و جهنم اعتقاد دارد و از زوال دنيا و بقاي جهان آخرت نيز آگاه است ، به خوبي مي داند تنها از راه عبوديت و بندگي است كه مي تواند سعادت دو جهان را كسب نمايد.
قرآن شريف در اين رابطه آيات گوناگوني دارد كه در ضمن آنها ، مردم و مؤمنان را از برقرار كردن پيوند دوستي و مودت با كافران و مشركان و منافقان بر حذر مي دارد.
لا يَتَّخِذِ المُومِنُونَ الكافِرينَ أَولِياءَ مِن دُونِ المُومِنينَ وَ مَن يَفعَل ذلِكَ فَلَيسَ مِنَ اللهِ في شَيءٍ اِلا أَن تَتَّقُوا مِنهُم تُقيةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفسَهُ وَ اِلَي اللهِ المَصير. ( سوره آل عمران ، آيه 28 )
افراد با ايمان نبايد به جاي مؤمنان ، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند هيچ رابطه اي با خدا ندارد.
در واقع قرآن در اينجا يك درس مهم سياسي اجتماعي به مسلمانان مي دهد و آن اين است كه هرگز بيگانگان را به عنوان دوست و حامي خود نپذيريد. تاريخچه استعمار گوياي آن است كه ظالمان استعمارگر هميشه در لباس دوستي و دلسوزي و اظهار محبت ظاهر شده و درنهايت بر آن جامعه تاخته و هر چه بوده به يغما برده اند.
راه تشخيص ايمان واقعي در افراد خيلي دشوار نيست. اثر ايمان در گفتار و كردار و رفتار هر مؤمني نمودار است. صدق ، امانتداري ، وفاي به عهد، حسن خُـلق، تقيد به واجبات ، پرهيز از محرمات ، همگي از شاخصه هاي ايمان است كه مي توان با آزمودن ديگران پي به وجود اين صفات در ايشان برد.
عن ابي عبدالله عليه السلام :
اِنَّ اللهَ وَضَعَ الايمانَ عَلي سَبعَةِ أَسهُم عَلَي البِرِّ وَ الصِّدقِ وَ اليَقينِ وَ الِّرضا وَ الوَفاءِ وَ العِلمِ وَ الحِلمِ ثُمَّ قَسَّمَ ذلِكَ بَينَ الناس .
همانا خداوند ايمان را بر هفت سهم نهاده است: نيكي ، راستي ، يقين ، رضا، وفا، علم و حلم ، سپس آن را بين مردم قسمت كرده است.
قال علي عليه السلام :
عَلامَةُ الايمانِ أَن تُوثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَي الكِذبِ حَيثُ يَنفَعُكُ وَ أَلا يَكُونَ في حَديثِكَ فَضلٌ عَن عِلمِكَ وَ أَن تَتَّقِي اللهَ في حَديثِ غَيرِك .
نشانه ايمان آن است كه راستگويي را در جايي كه به زيان توست بر دروغ در جايي كه به نفع توست مقدم داري و در سخنت چيزي زياده از عملت نباشد و در هنگام سخن گفتن درباره ديگران تقوا را پيشه خود كني .
بنابراين ايمان نشانه هايي دارد كه در افراد بروز مي كند و با شناخت آن علامت ها مي توان دريافت كه ايمان شخص مورد نظر تا چه اندازه است.
2- عقل
عقل نيرويي است كه انسان به وسيله آن ، حقايق عالم را درك مي كند.
از آنجا كه عقل ، مشعل فروزان زندگي است و بهروزي و سعادت آدمي در سايه تدبير و انديشه است، دين مبين اسلام يكي از شرايط رفاقت و دوستي را مسئله عقل و خرد دانسته و تأكيد نموده كه با صاحبان عقل و انديشمندان با وفا همنشيني و معاشرت و دوستي داشته باشيد.
امام رضا (ع) مي فرمايد:
عَلَيكَ أَن تَصحَبَ ذَا العَقلِ فَاِن لَم تَمجِد بِكَرَمِهِ اِنتَفِع بِعَقلِهِ .
سعي كن با انسان عاقل دوستي نمايي تا اگر از كرم و بخشش آن نتواني استفاده كني ، از عقلش بهره ببري .
امام علي (ع) نيز مي فرمايد:
صُحبَةُ الوَلِيِّ اللَّبيبِ حَياةُ الرُّوح .
همنشيني با دوست دانا سبب زنده بودن روح است.
اما رفيق ناشايست و دوست جاهل همچون زهري است كه وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار مي رساند. در روايات اسلامي به شدت از دوستي با رفقاي جاهل و بي خرد نهي شده است.
از امام صادق (ع) روايت شده است كه :
مَن لَم يَجتَنِب مُصاحَبَةَ الاَحمَقِ يُوشِكُ أَن يَتَخَلََّقَ بِأَخلاقِه .
كسي كه از رفاقت و همنشيني با احمق پرهيز نكند، تحت تأثير كارهاي احمقانه وي واقع مي شود و زود به اخلاق ناپسندش متخلق مي گردد.
3- حريص نبودن به دنيا
برخي به اشتباه چنين پنداشته اند كه دنيا به كلي ناپسند و مذموم است. اما نخست بايد ديد منظور از دنيا چيست و چه بخشي از آن پسنديده و كدام قسمت آن مذموم است؟ و چرا؟
حقيقت امر اين است كه اگر منظور از دنيا ، اين جهان مادي و به اصطلاح همين سراي طبيعت است؛ به تأكيد بايد گفت دنيا به خودي خود نه تنها بد نيست بلكه به فرموده پيامبر گرامي اسلام مزرعه آخرت است. دنيا بستر خوبي براي تحصيل كمال و رسيدن انسان به مقامات بلند انسانيت است.
اما آنچه در مذمت دنيا آمده ، در واقع درباره دنيايي است بي هدف و بي نتيجه ، و يا دنيايي كه خودش هدف آدمي قرار گيرد .
لاخَيرَ في دُنيا لا تَدَبُّرَ فيها .
دنيايي كه در آن فكر و انديشه نباشد و هدف والايي از آن تعقيب نشود ، خيري در آن نيست.
قرآن كريم مي فرمايد:
وَ مَا الحَيوةُ الدُّنيا اِلاّ مَتاعُ الغُروُر ( سوره آل عمران ، آيه 185 )
مفهوم اين سخن قرآني اين است كه دنيا وسيله و ابزاري براي فريب كاري خود و ديگران است. از طرفي از آنجا كه دوستي هاي شايسته به دنيا محدود نمي شود و ارزش و نتيجه نهايي دوستي برا ي مؤمنان در آخرت گرفته مي شود لذا برادران مؤمن بايد دوستاني را براي خود انتخاب كنند كه حريص به دنيا نباشند.
روشن است كساني كه حريص به دنيا باشند و بالاترين آرزوي شان رسيدن به امور دنيوي باشد بالاخره در جايي كه ادامه دوستي با منافع دنيوي آنها منافات داشته باشد از دوستي دست برداشته و ما را رها مي كنند. اينان در طلب دنيا حد و مرزي نمي شناسند؛ همان گونه كه در حديث شريف آمده است:
مَنهُومانِ لا يَشبَعانِ طالِبُ عِلمٍ وََ طالِبُ دُنيا .
دو كس سيري ندارند: طالب علم ، و طالب دنيا.
بي اعتنايي به دنيا
توجه به دنيا چه در قالب كسب مقامات و مراتب و درجات عاليه ي دنيا و چه در شكل ثروت اندوزي و رفاه طلبي و دوستي زر و زيور بستگي به مراتب ايمان هر شخصي دارد. يعني به هر انداره كه انسان از ايمان بالاتري برخوردار باشد نسبت به جاه و مقام دنيا و زراندوزي بي اعتناتر و دنيا در چشم او حقيرتر خواهد بود و تنها در حد وظيفه و انجام مسئوليت به آن مي پردازد.
انسان مؤمن گرچه از نعمت هاي خدادادي و مواهب الهي كه از راه حلال به دست آمده باشد در حد ضرورت بهره برداري مي كند و شكر آنها را نيز با استفاده درست از آنها به جا مي آورد اما همواره در نظر او، ماوراء طبيعت و كسب معارف ديني و خودشناسي بزرگتر و ارزشمندتر از آن است كه زخارف ( چيزهاي بي ارزش ) دنيا توجه وي را از آن منحرف و به سوي خود جلب كند.
4 - اعتدال و ميانه روي
آيا هرگز به اين نكته فكر كرده ايد كه چرا ميانه روي در زندگي ما كمتر به چشم مي خورد؟ متأسفانه بايد گفت كه در قشر وسيعي از جامعه، خصوصاً در ميان جوانان معمولاً احساسات و عواطف تعيين كننده ترين عامل در شكل گيري نحوه رفتار فرد هستند. بر همين اساس آنان در بسياري از مسائل اجتماعي و از جمله در دوست يابي دستخوش احساسات شده و عواطف ، حاكم بر عقل آنان مي گردد؛ در نتيجه از مرز اعتدال و ميانه روي خارج شده و در دوستي دچار تفريط و افراط مي شوند. اسلام توصيه مي كند كه در دوستي و رفاقت با ديگران نه آن چنان باشيم كه همچون بيگانگان با يكديگر رفتار كنيم و خود را نسبت به آداب و حقوق دوستي بي اعتنا نشان دهيم و نه آن چنان كه تمام اسرار زندگي خود و خانواده خود را براي آنان نمايان كنيم بلكه مي بايد در دوستي ها از روش افراط و تفريط بپرهيزيم؛ چنان كه پيامبر اسلام فرمود:
أَحبـِب حَبيبَكَ هَوناً ما عَسي أَن يَكُونَ بَغيضُكَ يَوماً ما وَ أَبغِض بَغيضَكَ هَوناً ما عَسي أَن يَكُونَ حَبيبَكَ يَوماً ما. دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار چرا كه ممكن است روزي دشمنت شود و نيز دشمنت را در همين حد دشمن بدار زيرا ممكن است روزي دوستت شود.
و اميرمؤمنان (ع) هم چنين فرمود: اگر خواستي پيوند برادري و رفاقت را ببري جاي دوستي برايش باقي گذار كه اگر روزي خواستي بازگردد و بار ديگر با تو دوست شود، بتواند چنين كند.
بنابراين انسان خردمند در عين حال كه با دوستان در كمال دوستي و گرمي و مهرباني است و آنان را همچون برادر خود دانسته و نسبت به تمامي حقوق و آداب دوستي پاي بند است اما هرگز از مرز اعتدال خارج نمي شود و مسائل دروني ، شخصي و خانوادگي اسرار زندگي خود را نگه مي دارد؛ و به قول " سعدي " "رازي كه نهان خواهي ، با كس در ميان منه گر چه دوست مخلص باشد، كه آن دوست را نيز دوستان مخلص باشد".
5- آيينه بودن
يكي از ويژگي هاي دوستان با وفا و صميمي آن است كه در سلوك و معاشرت با يكديگر آن چنان از نظر روحي به يكديگر نزديك هستند كه حتي كمترين و ظريف ترين نكات مثبت و منفي وجود هر يك ، از ديد طرف مقابل پنهان نمي ماند و در يك كلام همچون آيينه اي براي دوست خود مي باشد. چه زيبا فرمود پيامبر خدا كه :
أَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن مؤمن آيينه برادر مؤمنش مي باشد.
دوست واقعي ، صفات پسنديده دوست خود را به ديده قبول مي نگرد و او را نسبت به آنها كاملاً تشويق مي كند و با تدبير خود او را يار و مددكار است
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}